عجیب

امشب تو منوی فلان رستوران نگاه میکردم، ۳۰۰ تا ۳۵۰ گرم ماهیچه گوسفند با استخوان، برنج و زعفران و زرشک ایرانی همش ۵۵ هزار تومن!!!! (یه پُرس)

یا پُرسش همش استخوونه یا کلا باید به این غذا شک کرد، دقیق نمیدونم ماهیچه گوسفند قیمتش چنده اما حداقل کیلویی ۱۳۰ ۱۴۰ هزار تومن باید باشه!!

با این حساب یه پُرس چلوماهیچه از یه وعده نون و ژامبون ارزونتر در میاد :|||

آینده

میدونم پیش بینی و پیشگویی سختیه اما طبق محاسبات خودت ده سال دیگه همین روز کجایی و داری چیکار میکنی؟! چه تغییری تو زندگیت شکل گرفته و به چی رسیدی؟! 

سن ده سال دیگتونم بنویسید ...

فاصله

بعضیا رو دیدین تا شرایط زندگیشون تغییر میکنه یواش یواش ما رو کمرنگ میکنن و بعد از یه مدت کلا حذفمون میکنن!! 

انگار تا زمانی ما رو میخوان که شرایط قبلیشون وجود داشته، اینجوری مطمئن میشیم که فقط وسیله و ابزار رفع نیازشون بودیم (حالا تو هر زمینه ایی) 

افسرده

تا یکی دو ساعت پیش حالم خووب بود اما الان خیلی افسرده و دلگرفتم!! 

کلا حال و هوام زود تغییر میکنه ...

پیاده روی

امروز چند ساعت پیاده روی کردم، اون مسیری که رفتم خیلی خیلی خلوت بود و پرنده پَر نمیزد!! حالا اگه روزای تعطیل اونجا بری جا برای سوزن انداختن نیست ...

دعوا

جلوی در پارکینگ پارک کرده و رفته، چند ساعت زنگ آپارتمانای روبرو و اطراف زدن تا ببینن ماشین برای کدوم خوونست اما نفهمیدن کار کیه!!

چند ساعت گذشته که یکی از آپارتمان روبرو اومده و میگه، زنگ زدم الان میاد برش میداره!! حالا اینا طبقه اول آپارتمان روبرو زندگی میکنن، تا دیدم اومد پایین مثه چی خودمو رسوندم بهش، بقیشو تعریف نمیکنم اما خیلی جلوی خودمو گرفتم که نزنمش!!

این بیچاره ها چند ساعت زنگ همه خونه ها رو زدن، هیچکس جوابی نداده!! بعد ۳ ۴ ساعت این مفنگی اومده پایین که ماشینشو برداره!! همه محله خبردار شده بودن اما اینا بیخبر مونده بودن و هیچ واکنشی نشون ندادن!! 

با همه این حرفا عذاب وجدان دارم که بهش پریدم، فقط میخواستم یه چیزی بگه تا بزنمش!! 

• نه اون ماسک داشت و نه من، کامل رفته بودم تو صورتش!! کرونایی چیزی بهم نداده باشه شانس آوردم :|||

وحشی

یه جای تقریبا تفریحی بودم و خیلیا آتیش روشن کرده بودن، بیشعورا برای اینکار شاخه های درختای کاج کنده بودن :|||

جلوتر که رفتم سه تا وحشی رفته بودن تو باغ مردم و چوبای پرچین باغو در میاوردن و شاخه های درختای خشک میشکستن که فقط یه آتیش روشن کنن :|||

این درجه از توحشی که دیدم واقعا هیچ موجودی جز چند تا آدم بیشعور نمیتونه داشته باشه!!

اون آتیش بخوره تو سرتون که بخاطرش به طبیعت، درخت، محیط زیست و مال و اموال مردم آسیب میزنید!! کسی آتیش روشن میکنه که وسط کوه و جنگل باشه، این گوسفندا با ماشینشون ۲۰ ۳۰ متر فاصله داشتن ...

بد قول

اون پسره دیروز گفت فردا بیا مغازم و فلان چیز یادم بده!! منم گفتم نمیتونم و کار دارم و از این حرفا اما چون خیلی اصرار کرد گفتم باشه!!

امشب برخلاف میلم تا مغازش رفتم و بسته بود!! بهشم زنگ زدم اما جواب نداد ...

حالا حتما فکر میکنید مشکل و گرفتاری براش پیش اومده اما اون تن لشی که من میشناسم هیچ کار مهم یا گرفتاری خاصی نداره ...

از امشب کلا باهاش قطع ارتباط میکنم و خلاص، شعور و شخصیتش زیر صفره!!

تیغ

یکی این تیغ از دست من بگیره، میخوام بزنمش و خودمو خلاص کنم 🙁

موهامو میگم، دوباره زده به سرم کچل کنم اما دیگه نمیکنم ولی مرضش گاهی سراغم میاد 😁

سختی

امشب به یاد یکی از پسرای اقوام بودم، بنده خدا از دو سه سالگی یه بیماری ناعلاج گرفت و اگه اشتباه نکنم تو ۱۷ ۱۸ سالگی فوت کرد ...

تقریبا ۱۴ ۱۵ ساله که فوت کرده، بنده خدا خیلی سختی کشید و اذیت شد ☹

واقعا زندگی نکرد فقط شکنجه شد ...

همش صورتش جلوی چشممه، روحش شاد ❤🙁

خسته

با اینکه امروز کار خاصی نکردم اما خیلی خستم، نمیدونم دلیلش چیه!!

الان که فکرشو میکنم از هشت بیدارم، طبیعی که خوابم بگیره و بیحال باشم!!

+ پست قبلی بعدا ثبت موقت میزنم، دوس ندارم وبلاگم همچین مطالبی داشته باشه!! حتما اون موشو از سوراخش بیرون میکشم ...

ویزا

اون آشنامون ویزاش آماده شده و به زودی میره!! براش خوشحالم چون کلا زندگیش از این رو به اون رو میشه!! 

هزینه بلیطش ۲۰ میلیون میشه، که حقوق ماه اول کاریش سه چهار برابر این مقداره!! 

چی بگم

حرف برای گفتن دارم اما حوصله نوشتن ندارم!! حسش نیست ...

پیاده روی

خودم بهش زنگ زدم که امروز بریم پیاده روی :|

انگیزه و حوصله نداشتم، با این حرکتی که زدم خودمو مجبور به رفتن کردم!! 

ساعت دو و نیم باهاش قرار دارم ...

برق

امروز نزدیک ۲ ساعت برق قطع بود!! :|||

بیحوصله

امشب از اون شبای بیحوصلگی و تنهاییه ...

آهنگ

این آهنگو دوس دارم، شاید بچه هایی که تو کانالم عضو بودن اینو شنیده باشن اما دوباره گوش دادنش خالی از لطف نیست ...

دانلود

تهوع

تو خیابون بودم که یه ماشین ترمز کرد، یه پسره در ماشینو باز کرد و کنار خیابون بالا آورد!!

رعایت مسائل بهداشتی واقعا زیر صفره!! حداقل یه جا دیگه اینکار میکردی نه وسط محل عبور و مرور مردم ...

چترباز

چند روز پیش کوه رفته بودم و دو نفر دیدم ک تو اون محوطه چتربازی میکنن!! از اون مدلایی که با چتر از کناره دره یا ارتفاع پایین میپرن و تو آسمون اوج میگیرن، حالا نمیدونم همون کایت سواری بهش میگن یا اسمش فرق داره، کلا صحنه باحالی بود و احتمالا خیلی لذتبخش و ترسناکه :|

ازشون فیلم گرفتم البته فاصلمون زیاده، بعدا فیلمشو آپلود میکنم ...

بچه

طرف ۱۵ ۲۰ سال از ما دهه شصتیا کوچیکتره و ما پیش خودمون بهشون میگیم بچه!! اما بیشتر همین بچه ها خیلی عاقلتر و فهمیده تر از اکثر دهه شصتیا هستن 😅

پستاشونو میخوونی انگار یه مَرد ۴۵ ۴۰ ساله نوشتش، بعد میفهمی یه دختر ۱۴ ۱۵ ساله این حرفا رو زده!! 

خلاصه از وقتی متولدین دهه هشتاد تو بلاگفا دیدم و مطالب و کامنتاشونو خوندم کلا از اصطلاح بچه براشون استفاده نمیکنم!! واقعا ما بچه اییم نه اینا 😅

رقص

گاهی جوگیر میشم و یه حرکاتی میزنم، لامصب استعداد عجیبی تو حرکات شوونه دارم 🤣

حجیم

یه فیلم ۵ دقیقه ایی با دوربین فیلمبرداری از مسیر کوهنوردی گرفتم، حجمش شد ۶۰۰ مگابایت :||| کم کیفیت ترین حالت ممکنش بوود!! 

اینکارا به ما نیومده، همون دوربین گوشیم خووبه 😅

خوشتیپ

امشب خیلی خوشتیپ شده بودم!! احتمالا دلیلش برابری اندازه موها و ریشام بود 😅👌

جای خالی

طرفو چند ماهه میشناسی و بهش علاقمند میشی، بعدا میفهمی حتی عکسایی که برات فرستاده دروغ بوده!! لعنتیا چرا بقیه رو جای خودتون معرفی میکنین 😅

یاد اون جوک افتادم، یه ماره به مار خونه همسایه علاقمند میشه اما بعد از چند هفته میفهمه عشقش شلنگ بوده!! 

شلنگ دنیای مجازی نباشیم ... 

جنبه

بعضیا ظرفیت پذیرش انتقاد نسبت به نوشته هاشونو ندارن و اگه حرفی برخلاف میلشون زده بشه سریع گارد میگیرن!!

یه عده که کلا قهر میکنن و میرن، یه عده بعد از چند روز که به خیال خودشون ماجرا مشمول گذر زمان شده میان و با اسامی جعلی فحاشی میکنن!! یه عده هم کلا حذف وبلاگ میزنن!! 

اینا لایق همونایین که براشون کامنت بذارن،

"  سلام وبلاگ زیبایی داری  "

" مطلب زیبایی بود  " 

و الی آخر  😂😂😂

اختلال

قسمت کامنتا برام باز نمیشن!! اکثر وبلاگا هم به زور لود میشن :||| 

اونایی که به جاهای دیگه کوچ کردنو خووب درک میکنم ...

کسالت

دیروز طرف زنگ زد، گفتم حالم خووب نیست و کسالت دارم!!

این بار زنگ بزنه میخوام بگم کرونا گرفتم، از اونجایی که خیلی ترسوعه دیگه بیخیالم میشه و زنگ نمیزنه 😅

ورزیده

تقریبا ۱۱ ماهه باشگاه نرفتم، دلم برای هیکل ورزیده و آمادم تنگ شده!!

علاقه

بعضی وقتا یکیو اینقد دوست داری که نمیدونی چطوری بهش بگی!!

مزاحم

امروز صب این ویس ضبط کردم، کاملا خوابالو و شاکیم 😅

ویس یکی دو دقیقه بیشتر نیست!!

همون رمز قبلی ...

ادامه نوشته