امروز

چند روز سرما خوردم, امروز فک کنم به اوجش رسیده البته علائمش خفیف اما اذیت داره!

امیدوارم زودتر خوب شم ...

یلداتون مبارک دوستان

* یلدا رو تنهایی گذروندم, کسی بهم تبریک نگفت! یه فیلم سینمایی دیدم (World War Z) و برای اولین بار تو این شب آجیل نخوردم اونم بخاطر حال گندی که دارم!

لوسیون

یه لوسیون میخریدم ۱۷۰ تومن, برای مصرف یکماهه!

امروز خریدمش ۳۵۰ تومن, یعنی وقتی قیمتشو دیدم تنم یخ کرد!

روش نوشته قیمت ۲۷۴ تومن و با احتساب مالیات ۳۵۰ تومن!

من رو پولی که درآوردم مالیات دادم, برای خرید اجناس بازم باید مالیات بدم!

این آخرین باری بود که از این لوسیون میخرم, با این قیمتا اصلا صرفه نداره!

دلال

اونروز که رفته بودیم ماشینمونو تحویل بگیریم (اگه اشتباه نکنم ۲۹ آبان) یکی به نگهبان پارکینگ گفت, الان ده میلیارد تو حسابم! هر کی ماشینشو فروخت من میخرم, به همشون بگو!

اینو که برای مادرم تعریف کردم, بهم گفت که نگهبان همچین پیشنهادی داده که ماشینشو بفروشه!

همون ماشین تو همین چند روز ۱۰۰ تومن رفته روش! اینجوریه که یه عده تو یه شب مولتی میلیاردر میشن ...

اگه فرض بر این بگیریم که طرف ۱۰ میلیارد ماشین خریده, احتمالا تو یکماه ۳ تا ۵ میلیارد میره رو داراییش!

نکته جالبش این که از همچین افزایش قیمتی از قبل اطلاع داشته!

سرنوشت

دختر همکار مادرم دانشجوی سال دوم پزشکی بود, ۲ ۳ سال پیش که صبح زود میخواد بره دانشگاه گوشیش تو خونه جا میمونه و در حین برگشت به داخل خونه بخاطر تاریکی هوا و نداشتن نرده محافظ پله ها, این بنده از بالا پرت میشه و ۴ طبقه رو سقوط میکنه ...

الان که ۲۲ ۲۳ سالشه روی ویلچر میشینه و بی اختیاری ادرار داره, عدم اجرای قانون و نصب نرده محافظ قطعا عامل اصلی این اتفاق تلخ بوده ...

بچه ها زندگی اینقد تلخ و بی رحم هم میتونه باشه, گاهی فک میکنیم از ما بدشانس تر وجود نداره ...

گربه

هربار که ماشین تو کوچه پارک میکنم صدای دزدگیرش در میاد!

حالا فک میکنین دلیلش چیه!

ماشین دقیقا کنار دیواری میذارم که محل تردد گربه هاست, گربه ها میپرن رو سقف یا کاپوتش و اینم جیغش در میاد!

توحش

احتمالا قبلا راجع به این موضوع تو وبلاگم نوشتم اما بعد از سالها یه چیز جدید فهمیدم!

سالها پیش یه همسایه دیوار به دیوار داشتیم که مستاجر یه خونه ویلایی بودن, مدت کوتاهی از اومدنشون نگذشته بود که یه پسر ۱۲ ساله خودشو تو اون خونه حلق آویز کرد!

یکم که گذشت متوجه شدیم ۲ تا برادرن که با عمشون زندگی میکنن, ۱۲ و ۱۰ ساله!

پدرشون فوت کرده بود و مادرشونم رفته بود دنبال زندگی خودش!

پسرعمشون یه گولاخ از این بدنسازا بود که این پسربچه ها رو شدیدا مورد آزار و اذیت قرار میداد, در نتیجه این آسیب های روحی و بیکسی یکی از پسرا خودشو کشته بود ...

حالا بعد از سالها فهمیدم اون پسر که این بچه ها رو به شدیدترین حالت ممکن کتک میزده, دوست پسر دخترعمشون بوده که با اینا زندگی میکرده! یعنی لعنت به بعضی از زن ها که بخاطر ... همه چیشونو میفروشن, از وقتی فهمیدم جریان اینجوری بوده واقعا خونم به جوش اومده, ببین عمه چقد لجن و کثافت بوده که شکنجه شدن بچه های برادرشو توسط یه غریبه میدیده اما هیچ واکنشی نشون نمیداده که مبادا زیرخوابی دخترش و احتمالا خودش از بین بره! تُف به شرف نداشتشون ...

مادرم شنیده بود که پسر ۱۰ ساله به یکی از دوستاش گفته بود که منم خودمو میکشم, ما حتی به اورژانس اجتماعیم زنگ زدیم اما اونا هم کار موثری انجام ندادن, خلاصه بیکسی این شکلیه ...

صبح جمعه

صبمو اینجوری شروع کردم!

عکس (کلیک)

رفت و برگشتم یک ساعت و ربع طول کشید, دیگه غذاهای روز جمعه بدون سنگک مزه نمیده 😅

مخارج

امروز مایو و کلاه شنا گرفتم! یه مایو ۵۰۰ تومن! کلاه ۱۰۰ تومن! عینک نگرفتم ک اونم حتما ۳۰۰ ۴۰۰ تومن در میاد! هزینه حوله, ورودی استخر و رفت و آمدم حساب کنی یه پریدن ساده تو آب حداقل یک و نیم میلیون سرمایه اولیه میخواد!

استخر

برنامه برای استخر ریختم, احتمالا جمعه برم!

فقط دوس دارم یکی دو ساعت تو آب داغ ولو شم و تکون نخورم ...

طلاق

یکی برام تعریف میکرد که آشناشون بعد از ۲ ۳ سال زندگی در حال طلاقن!

حالا دلیل طلاق واقعا برگ ریزون بود!

بقیش تو ادامه مطلب ...

ادامه نوشته

زبان سگ ها

بعضیا رو دیدین با سگاشون انگلیسی حرف میزنن :))

یکی بگه فاز اینا چیه =))

یه سوال دیگه, چرا اسم سگا رو انگلیسی انتخاب میکنن!

خلاصه ذهنم مشغول شده 😂

ازدواج

یه ویس در مورد پیچیدگی های ازدواج پُر کردم, اگه دوس داشتید گوش بدید ...

لینک (کلیک)

پیش بینی

اونروز که مسابقه فوتبال با انگلیس بود من تو مطب دکتر بودم و شاید ده دقیقه از بازی گذشته بود!

دکتر بخیه هامو باز میکرد و گفت به نظرم انگلیس شش تا میزنه! گفت نظرت چیه!

گفتم نمیدونم و زیاد فوتبالی نیستم!

گفت ولی ۶ تا میزنه!

نتیجه رو که همتون میدونین, واقعا پیشگویی جالبی کرد!

خرج رو خرج

دو سه ماه پیش لنت ماشین عوض کردم, چند هفته ایی بود که موقع ترمز گرفتن جیغ و داد میکرد! امروز مجبور شدم دوباره عوضش کنم ...

یعنی اینقد قطعات درجه سه و چهار تو بازار ریخته که موقع خرید باید با قسم و ضمانت شفاهی! وسیله بخری که دوباره و دوباره تو خرج نندازنت! حالا بماند که یکی از دلایل اصلی تصادفات همین قطعات غیراستاندارد و داغونه!

همه اینا رو با کار نابلدی مکانیک و تعمیرکار و بی وجدانی بعضیاشون جمع ببند تا به عمق فاجعه پی ببری!

ماشینم تو ۵ ۶ سال کلا ۲۷ هزار تا کار کرده اما تو همین مدت, دیسک و صفحه, اگزوز, جلوبندی (تعویض ۲ قطعه و تعمیر یه قطعه), آمپر فن, تسمه دینام و دو بار لنتش عوض شده, حالا مخارجی که خرج روکش صندلی,کفی, دزدگیر, سنسور و شیشه دودی و چیزای دیگه کردم بماند!

یعنی اگه هر بار با اسنپ بیرون بری اینقد خرج رو دستت نمیوفته, هزینه سالانه سوخت, تعویض روغن و انواع فیلتر, بیمه و چیزای دیگه رو هم حساب کن!

در نتیجه این ماشین به اصطلاح صفر از روز اول نصف قطعاتش مشکل داشته که با این مقدار کارکرد اینقدر تو خرج افتاده!

حالا حساب کن گالانت و کادیلاک ۴۵ سال پیش مثه جووون دارن کار میکنن!

زندان

یه بنده خدایی تو فست فودی کار میکرد, زمان بیکاریم نظافتچی بود تا خرج زن و یه بچشو در بیاره!

پدرش یه واحد مسکن مهر تو ناکجا آباد داره که داده بهش و اونجا زندگی میکنن, خونش اینقد دور که اکثر اوقات تو همون فست فودی میخوابه و خونه نمیره!

خلاصه زنش چند ماه پیش مهریشو اجرا گذاشته و نزدیک دو ماه که تو زندان! زن گفته این خونه (مسکن مهر) بفروشید و مهریه منو بدید!

یه آدم چقد میتونه بی همه چیز باشه که میخواد تنها سرپناه یکی رو ازش بگیره که بره دنبال پسربازیش! (مچشو قبلا گرفتن که دوس پسر داشته)

بچشونم ۱۵ ۱۶ سالشه! در هرحال به آدما نمیشه اعتماد کرد حالا چه مرد یا چه زن ...

دلدرد شدید

چند روز پیش ناهار میخوردم که وسطاش دلدرد خیلی شدیدی گرفتم, حالم بد شد و افتادم! انگار معدم داشت پاره میشد, بعد از چند ساعت حالم بهتر شد ...

فرداش حالم خوب بود اما پس فرداش موقع ناهار دوباره اون دلدرد شدید اومد سراغم!

انگار معدم ورم میکرد, معلوم بود که هضم یه چیزی برام خیلی سخت بوده!

خلاصه یکم فکر کردم و متوجه شدم دوغی که با ناهار میخوردم بهم نمیساخته! چون هر دوباری که دلدرد گرفتم از اون دوغ خورده بودم ...

قتل

چند هفته پیش ۲ نفر کشتم, خیلی دقیق اینکار انجام دادم و کسی نتونست ردمو بگیره! ولی دیروز مجبور شدم تو همون منطقه ۳ نفر دیگه رو بکشم اما این بار تونستن شناساییم کنن!

خیلی استرس داشتم و در حال فرار بودم تا اینکه از خواب پریدم!

خدا رو شکر کردم که قاتل نیستم و زندگی معمولی دارم ...