بد قول

مرتیکه بدقول قرار بود صب بیاد برای نظافت!! 

ساعت ۹ بهش زنگ زدن گفته تا ده و نیم میام، من ده و نیم بهش زنگ زدم میگه تا ۱۱ میام!! حدودای ۱۲ بهش زنگ زدم میگه ناهار بخورم و بیام؟! میگم هر وقت میخوای بیا!! کم مونده بود فحشش بدم ...

از ساعت هفت و نیم بیدار شدم که کارای نظافت خونه رو تموم کنم بعد این کثافت منو اینجوری مچل خودش کرده و منتظر گذاشته، خیلی اعصابم از دستش خورده!! 😑

حالا باید صبر کنم تا این الاغ تشریف بیاره، کلی عقب انداختم 😑

پول اضافه

امشب از یه جایی خواستم شام سفارش بدم اما به لیست هزینه هاش نگاه کردم، کلا پشیمون شدم!! 

هزینه بسته بندی مثلا ۶ هزار تومن، داداش اون غذا رو بریز کف دست پیک موتوریه و برامون بیارش!! یا بریزش تو نایلون!! 

مالیات مثلا ۵ هزار تومن، والا من نمیدونم خوردن یه پُرس غذا ۵ هزار تومن مالیاتش از کجا اومده :|

هزینه پیک مثلا ۸ هزار تومن!!

هزینه شستن دستامون قبل از پخت غذا مثلا هزار تومن!!

هزینه برق مثلا دو هزار تومن!!

هزینه راه رفتن آشپز مثلا هزار و دویست تومن!!

هزینه اکسیژنی که آشپزها موقع پختن غذا مصرف کردن مثلا هزار تومن!! 

و خیلی هزینه های دیگه، خلاصه میبینی یه پُرس شام با بیست درصد تخفیف شده ۱۲۰ هزار تومن!!! تازه منتم سرت میذارن که تخفیف خورده!!

بیت کوین

اگه ده سال پیش صد دلار بیت کوین خریده بودیم، الان ۴۸ میلیون دلار پول داشتیم!!! 

یعنی الان مولتی میلیاردر بودیم اونم فقط با صد دلار!! کی باورش میشه 🙁

میشه ۱۲۰۰ میلیارد تومن :||||| با دلار ۲۵ تومنی حساب کردم ...

زلزله

متاسفانه چند دقیقه پیش زلزله شدیدی اطراف شهر سی سخت اومده و خسارت زیادی داشته، یکی از بچه های بلاگفا که میشناسم اهل اونجاست، امیدوارم حالش خووب باشه و از خودش خبر بده ...

• بیچاره مردم، خونه هاشون همه داغون شده 🙁

امیدوارم حال خودشون خووب باشه ...

• خدا رو شکر حال دوستمون خووبه اما متاسفانه شهر و خونه هاشون نابود شدن، خدا میدونه چند سال طول بکشه تا اثرات این زلزله از بین بره، چه روحی و چه مالی، امیدوارم این اتفاق هیچ جا تکرار نشه ...

شیشه دودی

خواستم برم اون سمت خیابون همزمان یه ماشین خوشگل به طرفم میومد، نزدیکم ک شد شیشو پایین داد و یه نگاه بهم انداخت و رفت 😅

حالا نمیدونم هدفش چی بود اما این چیزا رو میبینم اعتماد به نفسم بالا میره 👍

زرشک پلو

امشب زرشک پلو با مرغ گرفتم اونم با برنج اضافی!! همیشه از بیرون انواع کبابو میگرفتم اما امشب گفتم اینم امتحان کنم، از جوجه و کوبیده خسته شدم دیگه :|

واقعا فک نمیکردم اینقد عالی باشه، خیلی چسبید 👌

ماجرای نقاشی خونه تموم شه، منم از این وضعیت بیرون بیام و غذای خونگی بخورم، سه هفته ست درگیر این داستانم :/

گربه و شلوار

امروز تو یه خیابون تقریبا خلوت این منظره رو دیدم!! 

گربه ایی که با حس تملک روی یه شلوار جین دراز کشیده بود!! 

شلوار جینی که یه کمربند تقریبا نو روش بود!! صحنه عجیبی بود!! آخه اگه کسیم شلوارشو دور بندازه با کمربند دور نمیندازش!! 

خلاصه سوالای متعددی در مورد این گربه و صاحب شلوار تو ذهنم شکل گرفت ...

کلیک

سفید

امروز چند تا عکس از خودم گرفتم، حالم گرفته شد!! 

تمام ریشم جز قسمت اطراف دهانم همه سفید شده بود!! لعنتی تو مگه چند سالته که ریشات سفید شده، بیشتر موهامم که خیلی وقته سفید شدن 😔

ته دیگ

واقعا زبونم از بیان این همه زیبایی و خوشمزگی قاصره و نمیدونم چطوری توصیفش کنم، بعضیا خیلی ته دیگو خوشمزه درست میکنن، واقعا دهنم آب افتاده بود، حیف که نشد ازش بخورم و حسرتش تا ابد تو دلم میمونه 🙁

خسته

خیلی خستم، خیلی زیاد ...

دو سه ساعته که اومدم خوونه اما هنوز نفسم جا نیومده!! 

امروز رفتم کوه، خیلی عالی بود واقعا جای همتون خالی بود، هوا و طبیعت خیلی خووب و دلنشین بود!! 

پا گرفتن

اون دخترایی که دوست پسرشونو پا نمیگیرن و تو روز ولنتاین میگفتن تنهانو نمیدونم کجای دلم بذارم!! 

طرف صب تا شب از دوست پسرش و ارتباطشون مینویسه بعد ولنتاین که میشه، آره منم که تنهام و کسیو ندارم!! 😅

حالا ما ک هیچی اما حداقل بدونین با خودتون چند چندین ...

اسفند

باورتون میشه چند روز دیگه وارد اسفند میشیم، یعنی کم کم سال جدید داره میرسه!! 

یه جورایی تو سالگرد ورود کرونا به ایران هم هستیم، یادتونه چقد منتظر بودیم تا بهار برسه و هوا گرم بشه تا از دست کرونا خلاص بشیم 😑

الان که یکسال گذشته تازه مدل های جدیدتر، جهش یافته تر و کشنده تر اومده :|||

دلتنگ

امشب یه نگاه گذرا به آلبوم عکسای قدیمی انداختم، واقعا دلتنگ و دل گرفته شدم، گذر زمان چه راحت همه چیو نابود میکنه و از بین میبره ...

من سالهاست هیچ عکس و یادگاری از خودم ندارم، تصمیم گرفتم از این به بعد عکس و فیلم از خودم داشته باشم و آرشیو کنم، شاید سالهای آینده دیدنشون بهم حس خووب و شیرینی بده ...

تیغ زدن

کادوهای دیروز ُ امروز زیر قیمت میتونید بخرید!! هر چی از طنز ماجرا بگم کمه!! 

لامصبا چه مفت و زیر قیمتم دارن میفروشن 😓

قابل توجه آقا پسرایی که پولشونو خرج اینا میکنن 😑

عکس

ولنتاین

میخوام از کسایی که تو این سالها لایق محبت و عشقم نبودن اما من ِ ساده براشون عشق خرج کردم یاد کنم!! 

میخوام تک تک اون روزها یادم باشه که دیگه همچین اشتباهیو تکرار نکنم، عشقمو فقط برای کسی که لایق و سزاورشه نشون بدم، برای خودم متاسفم که در گذشته همچین اشتباهاتی مرتکب شدم اما این تک پسر خیلی عوض شده، هدفمند و عاقل شده و میخواد به همه خواسته هاش برسه، وقتشو برای هر کسی هدر نمیده جز کسی که لیاقتشو داشته باشه ...

البته خودم مقصر بودم که آدم اشتباهی انتخاب میکردم اما دیگه این خطا رو تکرار نمیکنم ...

باد

امروز یه ویدیوی چند دقیقه ایی ضبط کردم، توش فقط صدای باد میاد 😅

چه ضدحال 😓😁

روز سخت

از صب تا عصر بیرون بودم، دو سه تا اداره کار داشتم و بعدش رفتم برای ورزش و کوه پیمایی!! 

هوا واقعا بهاری و عالی بود، خیلی خووب بود فقط نور آفتاب یکم اذیت کرد!! 

جسما خسته شدم و مثه جنازه افتادم رو تخت، شکم خالی رفتم بیرون!! اصلا توانی برام نمونده، فقط میخوام دوش بگیرم و بخوابم ...

روز خیلی خووبی بود، پُر از موفقیت و خوشحالی 👌

تازه اول راهه، حالا حالاها باید بالا برم 😜

اوج

احساس میکنم تو اوجم، دقیقا تو بهترین جای زندگی قرار دارم 👌

محسن یگانه

نوشته محسن یگانه ۳۵ سالشه :|||

من بچه بودم آهنگ بیرون میداد، فک میکردم سنش بیشتر از این حرفاست 😅

• اولین کارشو سال ۸۵ بیرون داده، ۱۴ ۱۵ سال پیش واقعا بچه بودم!! 😁

کباب

از بیرون بوی کباب میاد 😭

سقط بچه

ظهر خوابم برد، یه خواب عجیب غریب دیدم!!

خواب یه پسربچه که سه تا چشم داشت!! چشماشم سبز بود!!

احساس میکنم قبلا هم خوابشو دیده بودم، بار اولی نبود که میدیدمش!! 

پسربچه ۸ ۹ ماهش بود، بعد نمیدونم چی شد داستان فلش بک خورد و رسیدیم به زمان حاملگی اون خانومی که این پسربچه رو باردار بوده!!

۵ ۶ ماهه باردار بود و تو نتیجه سونوگرافی و این چیزا مشخص بود که بچه سه تا چشم داره، من گفتم باید بچه رو سقط کنیم و نمیشه اینجوری متولد شه!! یادمه وقتی بچه سقط شد داشتم گریه میکردم که یهو از خواب پریدم، انگار بچه خودم بود 🙁

تا کی قراره خوابای عجیب ببینم 😓🤐

کاپو

چند شب پیش بار اولی بود ک از ساندویچای آماده کاپو گرفتم، خیلی عالی بودن!! 

مرغ گریل شدش عالی بود، خوشم اومد 👌

پیشنهاد میکنم اگه امتحانش نکردید حتما اینکارو بکنید!! 

خوابالو

صب زود با اینکه خیلی خوابم میومد اما بیدار شدم، نقاشا هم حدودای ۹ و ربع اومدن!! 

خدا زودتر این نقاشی خوونه رو تموم کن ما یه نفس راحت بکشیم، دهنم صاف شد تو این چند هفته :||||

من الان باید تو مسیر کوه بودم نه اینکه تو این اتاق نشسته باشم 🙁 

ولنتاین

یادم سال ۸۵ ۸۶ خیلیا نمیدونستن ولنتاین چیه، تو این ۱۴ ۱۵ سال چه اتفاقی افتاد که دو ماه مونده به ولنتاین خیلیا به پیشوازش میرن 😓

کلا هر مراسمی که بشه از پسرا کَند زود و سریع فراگیر میشه!!

• ولنتاین امسالم تنهام، خوشبحال شمایی که تنها نیستین 😅

گرفتار

فردا درگیر نقاشی خوونم و وقت نمیشه کوه برم 😢😭

گفتن صب ساعت ۸ میان تا شب 😭

گنده

تو کارتم ۵۰ ۶۰ تومن مونده بود، گفتم زنگ بزنم از بیرون برام شام بیارن!! دیدم پولم کمه و ممکن کم بیارم!! 

زنگ زدم به یکی از اعضای خونواده، میگم ۵۰ تومن داری تا شنبه بهم بدی 😅

میگه از کجا بیارم، گفتم باشه عیب نداره 😅😓

میگه ۵۰ میلیون تومن؟! 

گفتم نه بابا ۵۰ هزار تومن 🤣

خیلی خووبه که آدمو به اعداد گنده بشناسن 😅👌

چند دقیقه بهم خندیده!!

فعلا که کارتم ته کشیده تا شنبه که قرار برام بریزن!! بی پولی خیلی بده واقعا 🤐😑

پول

دیشب خواب دیدم یه دختره کم سن و سال برام آش رشته آورده، دختر رو زیاد نمیشناختم اما بعد از اینکه آش خوردنم تموم شد گفت خب پولشو بده 😅😂

اصلا دهنم کف کرده بود، خیلی راحت ازم پول خواست!! واسه یه کاسه آش مبلغ زیادیم گفت که من قبول نکردم و دیگه داشتیم چک و چونه میزدیم 😅

بهار

امروز هوا بهاریه، دوس داشتم الان تو کوه باشم اما متاسفانه درگیر نقاشی خوونم ...

فردا حتما میرم، میخوام برم یه جای دور، خیلی دور ...

کارت دعوت

تو خونه قدیمی مشغول نظافت بودم که چشمم به یه کارت دعوت عروسی افتاد!! 

نکته قابل توجه، تاریخ عروسی بود ...

عکس

جیغ

برای گواهینامه گروه خونی میخواستن، آزمایشگاه نزدیک محل کارم بود!! 

یه روز عصر رفتم اونجا، نوبت گرفتم و نشستم!! یکم بی اعصاب بودم کلا به سوزن و سرنگ و این چیزا فوبیا داشتم!! 

پشیمون شدم و اومدم بیرون، به محل کارم که برگشتم یکی از دوستام گفت چی شد؟! گفتم یکم ترسیدم!! گفت ترس چیه من دماغمو عمل کردم حالا تو از یه سوزن میترسی :| 

گفتم ترس نیست یه جورایی چندشم میشه (واقعا هم چندشم میشه)

خلاصه با هم رفتیم اونجا، اسممو صدا زدن و رفتم تو اتاق، دوستمم باهام اومده بود، یکم بد قلقل بازی در میاوردم و دستمو میکشیدم!! خانوم پرستاره به دوستم گفت دستشو بگیر مبادا جیغ برنه =)))))

همینجوری که اعصابم بهم ریخته بود قهقه میزدم، بهش گفتم جیغ بزنم؟! باز میخندیدم =)))

واقعا در مورد من چی فک کرده بود؟! 😂😅