۲۵۳
* بار دومی بود که از یه فروشگاه خرید میکردم (به فاصله ۲ ۳ ماه), از همون بار اول دختر فروشنده ذوقشو بهم نشون داد و امروز که بار دوم بود علاقشو ...
دختر دوست داشتنی و مهربونیه اما همچین اجازه ایی ب خودم نمیدم که بهش پیشنهاد بدم (البته اون تقریبا به من پیشنهاد داد)
دگ حسی به کسی ندارم, فک کنم تو روابط عاطفی به آخر خط رسیدم حتی نسبت به این دختر (فروشنده) که مستقیم بهم گفت اگه کسی نبود, من میام پیشت و باهات بازی میکنم! (حالا بماند داستان در مورد چی بود)
* یه ربع پیش علی زنگ زد, جوابشو ندادم چون حوصلشو ندارم! احتمالا فردا میخواد خودشو رو سرم آوار کنه ...
* باورتون نمیشه ۲ ساعت حرف زدم البته مخاطب حرفام شماید اما این ویسا هیچ وقت آپلود نمیشن و فقط جنبه آروم کردن خودمو داره ...
خدایی حالمم خیلی بهتر میکنه!