تک پسر

بالاخره این حس و حال عوض میشه و روزای خوب ما هم میان ...

دو تا آهنگ غمگین میذارم البته به سبکی که خودم دوس دارم ...

آهنگ 

آهنگ

چند روزه خیلی داغونم، اصلا یه وضعی شده، شدیدا پرخوری میکنم اصلا اعصاب و حوصله ندارم، نمیدونم تا کی قرار به این روند ادامه بدم ...

امشب یه ساعت رفتم بیرون و برگشتم، قبل رفتن ب خودم نگاه کردم، حیف این آدم که داره اینطوری زندگی میکنه، نمیدونم چیمون از بقیه کمتر بود که اینجوری شدم ! 

قیافه داغون، موای ژولیده و بهم ریخته، صورت اصلاح نشده، سر و وضع بهم ریخته، من تنها شانسی که آوردم سیگاری و الکلی نشدم وگرنه خودمو با دود و الکل ب کشتن میدادم ...

از اونطرف کفش و ساعت و ادکلن و ... مارک بپوشی و بری بیرون اما حالت اصلا خووب نباشه، یه ربع بیست دقیقه پیاده رفتم و یکم نشستم و دوباره برگشتم خونه ...

تو تاریکی و کوچه های خلوت قدم بزنی و برگردی خونه، دارم کم کم ترسناک میشم :|

ظهر با دنده چپ از خواب بیدار شدم، کلا حال و حوصله و دل و دماغ نداشتم، تازگیام که تایم خوابمو بیشتر کردم، ب خودم میگم بیدار شم که چیکار کنم و دوباره میخوابم ...

کلا حال و حوصله هیچکاری ندارم، اراده و انگیزمم که صفر شده، باشگامم که دست و پا شکسته میرم، برنامه غذایی و این چیزامم ک رو هواست، دو روز مناسب میخورم یه هفته پرخوری میکنم، تو این تقریبا ۲۰ ماهی که بیکارم چند کیلو اضافه وزن آوردم، هیچ جوره هم آب نمیشه انگار ...

اون آدم فعال و اکتیو جاشو داده به این آدم بیحوصله شکمو :(

خوردن شده یه سرگرمی برام ...

هایپر نزدیک خوونه یه صندوقدار خیلی خوشگل داشت، ۹۹‌ درصد فقط بخاطر اون‌ دختره میرفتن اونجا خرید میکردن، بعد از چند ماه از اونجا رفت البته دلیلشم نپرسیدم ازشون، فک کنم اینقد بهش شماره و پیشنهاد میدادن بنده خدا فراری شد ...

صاحب هایپر رو پولدار کرد و رفت، طرف ماشین ۸۰۰ ۹۰۰ تومنی خرید همون زمانا =))

دوری و فاصله یا تغییر شرایط حالا بهردلیلی خیلی چیزا رو ثابت میکنه، حداقل اینو ثابت میکنه همه تا وقتی میخوانت که شرایطشون تغییر نکرده باشه ...

این کوفته واقعا کوفته !

چند ساعت پیش خوردم هنوز احساس خفگی و سنگینی دارم :|

یکی دو ساعتم راه رفتم اما جواب نداده هنوز :(

وقتی خرج خودت میکنی و از تغییرت خوشحالی ...

عکس

تو چند ماه با دارو و ورزش ببین قهرمان مستر المپیا شده ...

(واقعا چرا یه عده فک کردن که این منم ؟؟؟ 😆)

امشب تو خیابون وایساده بودم و با گوشی حرف میزدم، کسی نبود و خلوت بود، با دوستم یه شوخی بی ادبانه کردم و خندیدم کلا حواسم نبود که یه دختر و پسر از تو ماشین دارن نگام میکنن !!!

بعد از سی ثانیه فهمیدم که چه آبروریزی شده، فرار کردم و رفتم تو باشگاه :|

شیشه ماشینشونم پایین بود و کلا چند متر فاصله داشتن :|

خیلی خجالت کشیدم ...

تازگیا کلی مینویسم اما پاک میکنم :| 

انگار خودمم خسته میشم از خوندنشون ...

از وقتی سی ساله شدم بیشتر ب خودم میرسم، انواع شامپو، تونیک مو، لوسیون بدن، ویتامینای تقویتی، انواع کِرم و ....

همه هم گرون و چیزای خووب، کلا یا نمیخرم یا بهترینا رو میخرم، خلاصه قرتی بازاری شده اینجا، انگار فک کردم ۷۰ سالم شده :|

کلی زر زده بودم، همشو پاک کردم بیخیالش :|

یه آهنگ خیلی آرامش بخش (حداقل واسه من) از بهترین گروه تاریخ (از نظر من) براتون میذارم، دان کنید و حالشو ببرید ...

دانلود

پنج شنبه ۸۰ میلیون دادم بهش، دیشب ساعت یک پیام داده :|

حالا بماند ۶ ۷ تومنم دستی ازش طلب دارم :|

عکس

باید ازش فاکتور و این چیزا بخوام، احساس میکنم شراکت با این یعنی سرکیسه شدن من ...

تو یوتیوب میچرخیدم و چند تا ویدیو از همین نقاش برام پیشنهاد شده بود، چه آدم خونسرد و باانرژی بود، ذهن و تفکر مثبت ...

جالبه از دیدن کاراشم خسته نمیشدم، با خودم فک میکردم حتما تا صد سالگی عمر میکنه اما فهمیدم ۲۴ سال قبل تو پنجاه و چند سالگی فوت کرده ...

اونایی که باید باشن چه زود میمیرن ...

امشب اصلا اعصاب ندارم یعنی اعصابمو بهم ریختن !

یکی از آرزوام این بود که تو یه جزیره تک و تنها زندگی کنم و کلا از هیچکس و هیچ چیز خبر نداشته باشم ...

ما که همیشه تنها هستیم حداقل دیگه هیچکسم نبینیم و خلاص

شدیدا بی پول شدم، فک کنم تو کارت روزانم ۵۰ تومن بیشتر ندارم خخخخخخ

واسه حسابای اصلیم عابربانک نمیگیرم چون یهو وسوسه میشم و میلیونی ازش کم میشه :/ 

اما اینطوریم خووب نیست که بی پول بمونم البته فردا اجاره خونه ب حسابم ریخته میشه و خوشحالم :))

نمیدونم من خیلی محتاط و ترسوام یا بقیه خیلی شجاع و بی مغزن !

بعضیا هستن واسه انجام کارایی که دوس دارن ریسک خیلی چیزا رو قبول میکنن و ازش لذت میبرن اما من از ترس اینکه مبادا ال بشه و بل بشه کاراییو ک دوس دارم انجام نمیدم مثلا همین موتورسواری :(

محتاط بودنم زیادیش خووب نیست ...

این پسره دو هفته هر روز به من پیام میداد و خودشو نشون میداد، پنج شنبه صب که پولو ریختم دیگه هیچ خبری ازش نشد !!!

قبلا هم اینکارو کرده بود و بار اولش نیست اما یه عده معنی واقعی پولکی بودنو نشون میدن، عیبی نداره اگه دفعه بعد گفت بیا پول بده میگم باشه اما یه سندی چیزی واسه ضمانت بهم بده ...

مغازه دومیم که هنوز راش ننداخته و دو نفرو گذاشته تر و تمیزش کنن، چندباری رفتم سر زدم بهش ...

با ارزشترین چیزی که دارین چیه ؟؟؟

(فقط مادیات یا چیزای فیزیکی)

هربار پاستیل میخورم کل دستگاه گوارشم بهم میریزه 😭

امشب هوسشو کردم و خوردم 😓

یه قرص مکمل گرفتم خیلی گرون در اوومد :/

سی تا ۱۴۰ تومن :|

یکی اومده شماره و آدرس گذاشته که من مواد فروش و آدمکشم، از هیچکس و هیچ چیزم نمیترسم :|

اینکه این دوستان وبلاگ خوونی هم میکنن واقعا جای خوشحالی داره :))

وایفای قطعه خیلی اعصابم خرابه :|

دقت کردین وقتی اینترنت نیست دقیقا هیچکاریم واسه انجام دادن نیست :/

بعد از ظهر خوابیدم و بعدش که بیدار شدم دیدم نزدیکای هشته :| 

دیگه حال بیرون رفتن نداشتم فقط یکم شیرینی(دانمارکی) خریدم چون خیلی وقت بود هوس کرده بودم، کاش حداقل خامه ایی میخریدم یکم بچسبه :)) 

امروز به سختی حدودای ده و نیم بیدار شدم و رفتم بانک، ۸۰ تومنو به طرف دادم، دیشب ازش چکشو گرفته بودم ...

بهش ک گفتم واریز کردم خیلی خوشحال شد ! خدایی تو این دوره زمونه کی با یه برگ چک بازاری بهت ۸۰ تومن میده ؟! 

حساب کردم تو یکسال حداقل ۶۰ تومن سود داره برام، خوبه دیگه ! ایشالله که بیشتر بشه :D

خدا نکنه بخوای کاراتو با زن در میوون بذاری، یعنی کلا پوستتو میکنن یا برات دلهره و نگرانی درست میکنن یا فتنه و آتیش سوزی راه میندازن ...

یه مَرد نباید هیچ وقت زنشو مادرشو خواهرشو و ... در جریان کاراش قرار بده، اینو آویزه گوشتون کنین 

دیشب یه کلیپ نگاه میکردم یکی از خواننده های خارجی بود که باهاش مصاحبه کردن، یکی زیرش کامنت گذاشته بود، دندوناش از آینده من درخشانتره 🤣🤣🤣

ذهن بعضیا ب کجاها میرسه خخخخ

امروز تصمیم نهاییمو برای شراکت با اون پسره گرفتم، جواب مثبته !

هم کار پُر سودیه و هم اینکه احتمالا یکم سرمو گرم کنه، حداقل زمانی که بازار یکم شلوغ شه مثلا تو اسفند ... 

این چند روز که تو فکر طلافروشی بودم، امشب تو باشگاه با یه پسره تردمیل میزدیم و حرف هم میزدیم، طرف طلافروشی داشت !

گفت حداقل ۴ کیلو میخوای !!! گفت البته ما بیشتر با طلا کار میکنیم تا اینکه فروشنده باشیم، گفتم چطوری !؟

گفت مثلا یه نفر صد میلیون طلا از ما میگیره بعد از چهار ماه ۱۲۰ میلیون پول به ما پس میده، گفتم برای ضمانت چی میگیری، گفت سند خونه و به اندازه یک سوم ارزش ملک هم طلا میدیم !

گفتم پس راه در رو نداره گفت نه ! گفتم واسه اینکار چقد سرمایه میخواد گفت یه ده تومنی (ده میلیارد) چون باید بتونی به تعداد افراد زیادی پول بدی و پولت باید دائم در گردش باشه ...

نزول خوری به سبک جدید البته الان خیلیا به یه نحوی دارن اینکارو میکنن و فقط اسمش متفاوت شده ...

میگفت واسه ده میلیونم سند میگیریم !!! بعد من خَر میلیون میلیون میدم به این و اون بدون هیچ ضمانت محکمی ...  

امشب بعد از ۹ سال شاید، کشک بادمجون خوردم 😂

علاوه بر زندگی تکراری، غذاهاییم که میخورم تکرارین ، دریغ از یکم تنوع 😐