امروز علی نیومد, قرار فردا بیاد! با این تغییراتش فقط برنامه های منو خراب میکنه!
علی میگفت دیروز دوس دختر اولش شاکی بوده که چرا ماهانشو واریز نکرده! دگ این بنده خدا هم فعلا دست و بالش تنگه اما ده تومن دختر رو امروز براش ریخت!
اون دومی هم که ۲۳ سال ازش کوچیکتر, فاز ازدواج داره و علی میخواد از دستش خلاص شه! میگفت من بهت زنگ میزنم و صدا رو میذارم رو اسپیکر که اونم بشنوه! تو به عنوان مشاور بگو که ما بدرد هم نمیخوریم و ازدواجمون غلط اما سوتی ندی که منو میشناسی :)) شاید دختر اینجوری بیخیال ازدواج شه و بره!
حالا دختر هم تحصیل کردست و هم درآمد بالایی داره, چهره و هیکلشم خوبه! نمیدونم چرا علی نمیخواد باهاش ازدواج کنه! البته طفلک یه هفتست که رسما طلاق گرفته و شاید فعلا براش زود باشه! علی میگه اگه این دوس دختر دومی مهریه نخواد حاضرم باهاش ازدواج کنم!
علی مطیع و غلام همون زنست که تلکش میکنه, راست میگن آدما سمت اونی میرن که بیمحلشون میکنه و اهمیتی بهشون نمیده! خدا کنه این زن زودتر از زندگیش بره, وگرنه این طفلکو لختش میکنه! هر بار باهاش بیرون میره چند تومن خرج رو دستش میذاره! یه عده چطور میتونن تا این حد خودخواه باشن, من اگه بودم یه اردنگی میکشیدم زیرش حالا انگار قحطی آدم اومده!
امثال مردای زن ذلیل و خوش خدمتی مثه علین که این مدل زن ها رو پُررو کردن! همش قربون صدقه زن میره و هندونه بارش میکنه,پول خرجش میکنه و گوش به فرمان زنست, خب مرد حسابی تو خودت داری اینو سوارت میکنی! یکم به خودت بیا!