آخرین یادگاری

آخرین یادگاری از آخرین دوستمو میذارم ادامه مطلب ...

ادامه نوشته

عکس

اینم عکس هدیه ایی که گرفتم, یادگاری اینجا بمونه 👌

عکس

خونه نشینی

انگار مایی که تو خوونه نشستیم از بیرون خبر نداریم 😁

همون رمز قبلی ...

ادامه نوشته

یادگاری

امروز دنبال یه چیزی بودم که اینا رو دیدم ، کلی دفترچه خاطرات ک اون دختره برام نوشته بود، سجاده و تسبیه و مهری که از مکه برام آورده بود، اصلا یادم نبود که اینا رو دارم ...

اینقد هدیه و کادو بهم دادن که همه رو بخشیدم به این و اون، کسی که رفته هدیه و یادگاریشم با خودش ببره بهتره :|

از تیشرت و لباس بگیر تا عروسک و ادکلن، ولی اینا رو که دیدم دلم براش تنگ شد، فک کنم ۸ ۹ سال پیش این جعبه عروسکو بهم داده بود، فقط یه وانت عروسک دارم تو خووونه :|||

عکس

یادگاری

داشتم تو چمدون دنبال لباس میگشتم ، یه هدیه دیدم ک یکی از دخیای سابق بهم داده بود ، یه لبخند تلخ اومد رو لبام ، یه ست ورزشی برام گرفته بود ک ازش استفاده هم نکردم ، دوس ندارم کسی بهم چیزی هدیه بده ک تاریخ انقضا داره و یه روزی باید بندازیش دور ، برای همین ازشون استفاده نمیکنم ک کهنه و خراب نشن ...

یادگاری و هدیه رو باید یه جا بذاری و فراموش کنی ک داریش ، بعدها ک ببینیش دلت برای طرف تنگ میشه ، ساعت دستمو کوچیکه بهم داده ، همیشه هم دستمه ، دیگه اسم این یادگاری نمیشه :/ کلا فراموشت میشه ک کی بهت داده ...

دخی خوبی بود ، بیشتر از دو سال کات کردیم ، البته یکم شیرین عقل بود یهو میوفتاد رو فاز حرف زدن ، اینقد حرف میزد تا از خستگی خوابش ببره :/ 

این همونی بود ک کتک خورد ازم :| چ قد دعواش می کردم ، یادم میوفته خجالت میکشم ، بیچاره حق داشت فرار کنه ازم ...

یه ادکلنم کنارش بود ک بلااستفاده مونده ، ظاهرا هم اصله ! شیشه و جعبه و این چیزاش ک میگه اورجیناله ، قیمت الانشو سرچ کردم ! گرونم هست :| 

بنده خدا چ قدم خرج میکرد ، آخرش با کتک و گریه و داد و بیداد و فحش راهیش کردم ک بره :|