دلتنگی

یه بار یه نفر ازم پرسید چه دوره ایی از زندگیت خوشحال بودی و دوس داری به اون دوران برگردی ...

سوال تامل برانگیزی بود، چند دقیقه ایی فک کردم و گفتم زمانی که ۸ ۹ سالم بود، اون زمان اینترنت و وسایل ارتباطی خاصی وجود نداشت اما صفا و صمیمیت خیلی بیشتر بود، واقعا دلتنگ اون روزها هستم ...

جُک

سنم کم بود این جُکو شنیدم باید اعتراف کنم اون زمان برام عجیب بود اما بعدا فهمیدم جزء بزرگترین لذتای دنیاست 😂

همون رمز قبلی ...

ادامه نوشته

متالیکا

اون زمان ک بچه بودم و هنوز سی دی و این چیزا نیومده بود با کاست آهنگای متالیکا رو گوش میدادم، چه پدری ازت در میومد وقتی میخواستی آهنگ مورد علاقتو دوباره و دوباره گوش کنی :/

کار قشنگ زیاد دارن، یکی از کاراشونو که تو ده سالگی دوس داشتم براتون میذارم :)

دانلود

کودکی

یه دوستی داشتم وقتی نوزاد بوده خواهر بزرگترش که ۵ ۶ سالش بوده یواشکی میومده پای این بچه رو از قنداق در میاورده و میکشیده، مامانشون میفهمه و بهش میگه چرا اینکارو میکنی، اینم گفته میخوام زودتر بزرگ شه تا باهاش بازی کنم 😂😂😂

خلاصه مامانه توجهیش میکنه که اینکارو نکنه اما مدارک و شواهد نشون میداده که هنوز به کشیدن پا ادامه میداده 😂

همبازی

چند وقت پیش یه جایی بودم و تو یه سالن نشسته بودم و با موبایل حرف میزدم ، یهو یه دختره اومد تو و گفت مزاحم ک نیستم ؟ 

گفتم ن خواهش میکنم و از این حرفا ، خلاصه حرفم با موبایل تموم شد و از دختره یه آدرس گرفتم و خواستم خدافظی کنم ک یهو گفت ببخشید میتونم یه سوال ازتون بپرسم ! 

گفتم جان بفرمایید !

گفت شما آقا .... نیستید ! خیلی تعجب کردم و یکم نگاش کردم گفتم چرا خودمم ولی ب جا نمیارم !

گفت من همبازی دوران کودکیتونم ، خواهر فلانیم ...

اااااا آخرین باری ک دیده بودمش یه کفش و کیف صورتی با یه مانتو طوسی تنش بود فک کنم کلاس دوم یا سوم ابتدایی بود :))

مثه برف سفید بود و لپاش همیشه گل انداخته بود =))

بهش همینا رو گفتم و گفتم خیلی عوض شدی اصلا نشناختمت البته از من هفت سال کوچیکتر بود ، داداشش دوستم بود ...

خیلیم خوشگل شده بود ولی اصلا شبیه بچگیاش نبود ! به من گفت تو با بچگیت هیچ فرقی نکردی :))

روزای خووبی بود یادش بخیر ...

نیم ساعتی حرف زدیم و خدافظی کردیم ...