۳۱۴

* یکشنبه بیاد (البته خیلی زود میگذره) و امتحان پایان ترمو بدم و راحت شم, شاید دگ ادامه ندم, شایدم ادامه بدم! واقعا نمیدونم ...

آخر اردیبهشت کلی خرج و مخارج رو گردنمه!

* امروز با مامانم پارک بودیم, یه مادر و دختر رو نیمکت نشسته بودن (گاهی برای محک زدن حافظش ازش یه سوالاتی در مورد افراد میپرسم) خلاصه بهش گفتم به نظرت این دختر همون دخترست (یکی ک چند ماه پیش دیده بود)

گفت بینی این خال داشت! گفتم نمیدونم دقت نکردم ...

گفت آخه اون قبلی آهن رو بینیش بود! :))))

جر خورده بودم از خنده, فک کن پیرسینگ بزنی بعد یکی بهت بگه خال یا آهن رو دماغت گذاشتی :)))

مادرمون یه پا طنزپرداز شده برای خودش ...

* امشب خیلی به شکمم حال دادم, جاتون خالی بود!

۲۴

یه دختر ۱۵ ۱۶ ساله باهام همکلام شده بود, دهنشو باز میکرد حالت تهوع میگرفتم, رو زبونش پیرسینگ انداخته بود! لب, بینی و گوشاش هم داشت!

از برجستگی های رو لباسش معلوم بود که جاهای دیگشم داره :/

بعد جالبه ک ترک تحصیل کرده بود و خودشو با چیزای دگ سرگرم کرده بود, واقعا اینا از کجا اومدن!