۲۶۲

هفت صب بیدار شدم, قرص و یه صبحانه مختصر ب مامان دادم, بعدش رفتم باشگاه, از باشگاه رفتم مرغ فروشی و چند کیلو سینه خریدم, اومدم خونه و سینه ها رو گذاشتم تو یخچال, بلافاصله رفتم تره بار, هویج و کدو و این چیزا خریدم و اومدم خونه!

مرغا رو مامان شست اما نایلون بسته بندی کم آوردیم! دوباره رفتم بیرون, اول رفتم داروخونه و برای مامان قرص گرفتم بعد رفتم سوپری, نایلون و این چیزا خریدم و برگشتم خونه!

دگ شروع کردم به آشپزی, کارا ک تموم شد با مامان رفتیم پارک که راه بره! اینقد گفت نون, که بعد از پیاده روی مامانو آوردم خونه و دوباره رفتم نون بخرم (کارت همراهم نبود)

الانم مثه جنازه افتادم رو تخت و منتظرم ناهار آماده شه ...

چند تومنم به مامان بدهکار بودم ک امروز بهش پس دادم و بی حساب شدیم ...

با این همه کاری که من میکنم باید حقوق بهم بده + حق بیمه!

نقاشی

از فردا احتمالا تا یک هفته آلاخون والاخونم، قرار نقاش بیاد و اتاقا رو رنگ کنن، کلی حمالی و جابجایی وسیله در پیش دارم :||||

مَرد

حتما شما هم دیدید یا شنیدید یه عده خصوصا به جوونا متلک میندازن وقتی من همسن تو بودم فلان کارو میکردم ، کارگری کردم ، حمالی کردم ، در استادیوم پفک میفروختم :| و چیزایی مثه این ...

خلاصه یکی دو سال پیش تو بازار بودم و دنبال یه ماشین پره بار میگشتم که خالیش کنم :/ رفته بودم کارگری کنم :)

خلاصه یه کامیون پر کیسه برنج پیدا کردم ، گفتم چ قد میدی واسه خالی کردنش ، یارو دهنش افتاده بود کف زمین :))

گفت پنجاه ، یه باربرم اونجا بود ، دوتایی یه کامیون برنجو خالی کردیم ، کیسه های ده کیلویی ک تو بسته های چهارتایی بودن یعنی چهل کیلو ،  سنگینم نبودن فقط جای گرفتن نداشتن ، یه ساعته خالیش کردیم و بیست و پنج تومنو گرفتم ، هنوزم دارمش :)

اونایی ک پُز حمالی و کارگریشونو ب بقیه میدن ، این گنده گوییشونو بذارن در کوزه آبشو بخورن ، فک میکنن مَرد بودن ب این چیزاست :)