۳۸۷
* دوباره از ظهر تا بعد از ظهر با نبات دعوا داشتیم، دلیل کات کردنش این که میگه تو چرا دیشب خوابیدی و منو تنها گذاشتی! در حالی ک من حالم خوب نبود، تو منو ول کردی و رفتی!
من دیروز کلا حال خودم خوب نبود، یادمم نمیاد گفته باشه ک حالم خوب نیست! هر چی از دهنش اومده بهم گفت و رفت!
حالا من ساعت چند خوابم برده، حدودای یک و نیم شب!
کلا دوس داره با من بجنگه! نمیدونم خودش مگه چیکار برای من میکنه ک سر هر چیزی میتوپه بهم!
* از حموم اومدم و با حوله دراز کشیدم، این حالت حس خوبی داره واقعا ...
* نه حوصله باشگاهو دارم نه بیرون رفتن! یه آدم افسرده و دل مُرده شدم ...