گدا

امشب یه پسره جوون با تیپ معمولی، یکی مثه من و شما جلومو گرفته، میگم جان!

صورتشو یه جوری کرده مثلا مظلوم بشه بعدش میگه یه کمکی بهم بکن، منم فقط نگاش کردم و رفتم!

نمیدونم گشادپروری تو جامعه چرا اینقد فراگیره، یارو حاضره بره گدایی کنه اما کار نکنه !!! 

یه بار به یکیشون گفتم ماشالله جوونی، سالمی، برو کار کن، یه جوری نگام کرد که اگه میتونست تیکه تیکم میکرد :/ 

هزار تومن

امروز طرف اومده میگه یه کرایه تاکسی مهمونم کن ، منم بی اعصاب بودم گفتم مگه من تولید اسکناس دارم هر کی به ما میرسه ازم پول میخواد :| 

گفت نه فقط هزار تومن ، گفتم روزی سی چهل نفر از این هزار تومنیا جلومو میگیرن ، بنده خدا جا خورده بود ، البته اینم روش کار و کاسبیشونه ، در روز جلوی ۵۰۰ نفرو میگیرن ، ۵۰ نفرشونم پول بهشون بده بسشونه :| 

یه عدشونم ک میخوان برات میتینگ برگزار کنن ، آقا میتونم چند لحظه باهاتون صحبت کنم ، آقا میشه یه موضوعیو باهات در میون بذارم و الی آخر ! لامصبا رقمای پایینم نمیخوان ، انتظاراتشون بالاست !

یه عدشونم سر و وضعشون از من و شما بهتره منتها کیف پولشونو جا گذاشتن و حالا لنگ کرایه تاکسیشونن ، یعنی اینقد عرضه نداری پیاده بری ولی دست جلوی بقیه دراز میکنی ! مشکل اینجاست آدم به اینا نه میگه عذاب وجدانم میگیره :|

یه بار یه پسره ۲۰ ۲۱ ساله جلومو گرفته معتادم نبود ، پول میخواست ! گفتم داداش ماشالله جوونی برو کار کن ، یه جوری نگام کرد گفتم الان خرخرمو میجوئه، غرورشونم اجازه نمیده کار کنن ! زودم بهشون برمیخوره !

کلا چیزایی ک از این قشر دیدمو بخوام بنویسم بالای ۱۰۰ ۱۵۰ صفحه میشه ولی یاد یه چیزی افتادم ، وضع مالی خونوادم بد نبود هیچ وقت ، منم آدمی بودم ک همیشه همه چی برام فراهم بود حداقل بیشتر از خیلیا !

قبل از اینکه مغازه داشته باشم تقریبا یک سال و نیم یه جایی کار میکردم ک توش تی میکشیدم ، گردگیری میکردم ، شیشه پاک میکردم ، کارتن ۵۰ کیلویی جابجا میکردم ، روزی ۱۲ ساعت کار میکردم شاید ب پول الان واسه روزی ۳۰ تومن، هدفم پول در آوردن نبود بیشتر میخواستم خونه نباشم اون زمان خودم خونه نداشتم ! خلاصه چشم رو هم گذاشتیم و دیدیم عمرمون داره میره و کارگریم اونم با مدرک مثلا دانشگاهی ! اینجور کارها رو اگه تا یه حدی ادامه بدی میبینی ۴۰ سالته و هنوز وردست این و اونی ، از خودت هیچی نداری ، عادت میکنی و ادامه میدی و به هیچی نمیرسی ، واسه همین کشیدم بیرون !

الان خیلی پشیمونم ک عمرمو اونجا تلف کردم و حتی احساس میکنم با انجام‌ اونکارا ب خودم بی احترامی کردم و سطحمو پایین آوردم ، ولی اعتقادم این آدم هرکاری میتونه انجام بده ، مهم این اون لحظه از خودت راضی باشی و ببینی چی به صلاح زندگیته ! من احساسم این مشکل اصلی ما این ک خیلی پرتوقع و تنبلیم، حاضر نیستیم کار کنیم و فقط ایراد میگیریم یا انتظار داریم برامون فرش قرمز پهن کنن و میز مدیریتی بهمون بدن ، چرا ؟ چون مثلا یه لیسانس گرفته و چشم زمین و آسمونو در آورده :| اونم با معدل ۱۲/۵۴ و دو ترم مشروطی، در نهایتم هفت ساله فارغ تحصیل شده :/