یکی از آشناهامون تقریبا ۲۰ سال قبل قرار شد مهاجرت کنه و از ایران بره، با همه فک و فامیل خدافطی کرد و حلالیت طلبید، اون شبی که تو خونمون زار زار گریه میکردو یادم نمیره!! 

خلاصه یکی دو روز بعد سوار هواپیما شد و به کشور مقصد رفت، ظاهرا ۲ ۳ روز تو فرودگاه نگهش داشتن و بعدش دیپورتش کردن 😂

ما یه هفته بعد از گریه زاری و حلالیت طلبیش دوباره دیدیمش، بنده خدا انگار معذب بود که چرا بعد از اون همه اشک ریختن هنوز اینجاست و یه جورایی کِنِف شده بود 😂

البته چون پدرش خارجی بود بالاخره بهش اقامت میدادن چون اسمشم اینجوری بود مثلا اشکان جکسون 😁

خلاصه اشکان جکسون داستان ما چند ماه بعد از حلالیت طلبیش اینبار بدون خدافطی برای همیشه از ایران رفت و بیست و چند ساله ازش خبری نداریم ...

یادم باشه یه خبری ازش بگیرم، ببینم کجاست و چیکار میکنه، مادرش وخواهر و برادر ناتنیش ایرانن، با اینکه ناتنی بودن اما خیلی همو دوس داشتن خصوصا ارتباطش با خواهرش خیلی خووب بود ...