۲۹۹
* دیشب و امروز صب چند صفحه دگ درس خوندم, کم کم دارم جمعش میکنم اما هنوز مونده, ولی با خیال راحت تری دارم جلو میرم ...
اگه این پشتکار زمان دانشگاه داشتم, الان اینجا نبودم! کلا مسیر زندگیم عوض میشد اما حیف که خونواده مزخرفم همه چیو ازم گرفتن حتی داشتن آرامش برای درس خوندن ...
من خیلی باهوش و مستعد بودم, زحمتم میکشیدم ولی تو دیوونه خونه نمیشه رشد و پیشرفت کرد, همینکه معتاد نشدم خیلی هنر نکردم ...
* خوشبختانه هوا خیلی خنک شده, چند روزی خیلی گرم بود اما یه مدت که دگ نیست ...
* دیشب حس چشایی و بویاییمو از دست داده بودم اونم تو روز چهارم یا پنجم سرماخوردگیم! پشمام ریخته بود ...
امروز صب یکمش برگشته انگار ...
این دوره مثه بار قبل شدید نبود اما خیلی طولانی و زمانبر شده البته اون بار هم ۱۰ ۱۲ روز اسیر بودم ...