تک پسر

یه آدم جا افتاده و خوشتیپ که معلوم بود خیلی دلش پُره با منی که اصلا نمیشناختش نزدیک یک ساعت حرف زد و درد دل کرد!! 

از اینکه خودشو پیش از موعد بازنشسته کرده خیلی خیلی پشیمون بود، با حسرت از زندگی قبلیش تعریف میکرد!! 

اینجوری که میگفت معلوم بود مقام بالاییم داشته، فک کنم بخاطر خونوادش و دوری از اونا چند سال زودتر از زمان معمول خودشو بازنشسته کرده و خوونه نشین شده!! 

حسرت و پشیمونی از حرفاش میبارید، خیلی وقتا قدر چیزایی که داریمو نمیدونیم و دیگه راه برگشتیم برامون وجود نداره ...

آخرشم گفت نمیتونم این حرفا رو به زن و بچه هام بزنم!! ببخشید وقت شما رو گرفتم و رفت!! 

گاهی فقط به یه جفت گوش نیاز داریم که فقط بشنوه و حرفی نزنه ...

کاش یکی گوشامو ماساژ بده، اینقد فشارش میداد و میکشیدش تا حسابی قرمز شه!! نمیدونم ماساژ گوش بهتون آرامش میده یا نه، حال منو ک خیلی خووب میکنه!!

البته نوازش و کشیدن موهای پشت سر خصوصا قسمت بالای گردن هم خیلی حس خووبی داره!!