بیخوابی

تا ۴ و نیم یا ۵ صب بیدار بودم! نزدیک ۳ ساعت با ذهنم و افکارم کلنجار رفتم تا بالاخره خوابم برد!

خیلی وقت بود تا اون ساعت بیدار نمونده بودم, البته هیچکاری نمیکردم و فقط رو تخت جابجا میشدم!

عرق

اون چند روزی که درگیر لثم بودم و یکی از اعضای خونوادم تو بیمارستان بستری بود، تقریبا هربار از خواب بیدار میشدم صورتم خیس عرق بود، از پیشونیم قطره قطره عرق میریخت، بالش خیس خیس بود  :/

نمیدونم از فشار عصبی و نگرانی بوده یا چیز دیگه ایی بوده، خیلی فکر و ذهنم داغون و درگیر بود ...