دیروز و امروز چندجا حرفش بود یاد گواهینامه گرفتن خودم افتادم !
امتحان تئوریشو ک نمره کامل گرفتم و رفتم واسه آزمون عملی ، شلوغ بود و منم رانندگیم بد نبود ، سوار شدم و یکم با آیینه و صندلی ور رفتم یکم استرس داشتم ولی ب خودم مطمئن بودم ، خلاصه راه افتادم و ماشین یه صدای عجیبی میداد ، بعد از ده ثانیه افسره گفت ترمز دستیُ پایین ندادی =))
یه پارک دوبل هم از هم خواست ک زدم اما روی پل بود و ممنوع بود =))
بار اول رد شدم ...
بار دوم بعد از چند ماه رفتم امتحان بدم ، رانندگیم از بار اول خیلی بهتر شده بوود ، نشستم تو ماشین و دوباره الکی با آیینه و صندلی ور رفتم و آماده حرکت شدم ، هر چی گاز میدادم و با کلاج ور میرفتم ماشین حرکت نمیکرد ، اینقد کلاجو بالا آوردم ک ماشین خاموش کرد ، نگاه کردم و دیرم ترمز دستیو ندادم پایین دوباره ، آخ ک چ قد حرص خوردم و افسره همونجا ردم کرد ...
بار دومم رد شدم ...
بار سوم بعد از یه هفته رفتم ک امتحان بدم ، افسره همون هفته قبلیه بود ، باورتون نمیشه چ قد استرس داشتم ، نشستم پشت فرمون و دوباره همون مراحلو طی کردم ، راهنما زدم و راه افتادم ، بعد از ده متر حرکت گفت با فلان ماشین دوبل بزن گفتم ممنوعه ، چند متر جلوتر گفت دوباره دوبل بزن گفتم ممنوعه گفت عیب نداره بزن ! رفتم کنار ماشین ایستادم و یکم به عقب نگاه کردم افسره گفت خب حالا باید چیکار کنیم گفتم باید بزنم دنده عقب =))
اینقد هُل بودم کلا یادم رفته بود بزنم دنده عقب ، پارک دوبل خیلی خووبی زدم تقریبا و راضی بود !
بعد بهم گفت یکم با دنده عقب حرکت کن ، منم هُل هُل بودم گفت حالا باید چیکار کنیم گفتم باید فرمونو صاف کنیم و عقب بریم گفت آفرین =))
دنده عقبم خوب رفتم و گفت نگه دار ، گفتم قبول شدم ؟ چیزی نگفت ، دوباره پرسیدم قبول شدم ؟ گفت آره با ارفاق قبول شدی =))
آقا منم خوشحال اومدم از ماشین پیاده شم یهو ماشین خاموش کرد =)))))
افسره گفت ای بابا چرا خاموش کردی خدا خیرت بده ، داشت فُرم مردودیمو امضا میکرد بهش گفتم بخدا من خلاص کردم نگاه کنین دنده رو حالت دنده عقب نیست، نمیدونم چرا ماشین خاموش شده !
از ماشین بگم ک کلاجش تا زانوم بالا بود ، ترمزش مثه سنگ سفت بوود اصلا نمیفهمیدی فشارش دادی یا نه ، گازش فوق العاده قوی بود یعنی یه نیش گاز میزدی دور موتورش تا آخر میرفت ، دندشم ک خدا میدونه چی بود !
افسره گفت باشه چون بهت گفتم قبولی برو قبولی ! خدایی دمش گرم خیلی انسان بوود ، واقعا خوشحالم کرد اون روز !
هم استرس زیادی داشتم و هم قِلِق ماشین دستم نبود ، آخرین ماشینی ک خریدم یه هفته طول کشید تا بهش عادت کردم واقعا چطور انتظار دارن همون اول با اونجور ماشینی سوتی ندی اونم واسه امتحان ...