معامله
ظاهرا یه بنده خدایی رفته خواستگاری و این برگه رو گذاشتن کف دستش!!
عکس (کلیک)
یادم باشه اگه یه روزی خواستم برم خواستگاری یه برگه بلند بالا از لیست جهیزیه ایی که عروس باید بیاره تهیه کنم و بالاش بنویسم طبق رسومات خانوادگی!! احیانا اگه همچین موردی پیش اومد اون برگه رو بکوبم تو کله پدر دختره ...
قناری
دوستم و خونوادش میرن یه شهر دیگه که برای برادرش خواستگاری کنن ...
بعد مراسم خواستگاری از دختره خوششون میاد و چند روز بعد میرن محضر طرفو عقد کنن، به نظرتون چه اتفاقی میوفته؟!
میبینن بجای خواهر کوچیکه (که اینا خواستگارش بودن)، خواهر بزرگه رو سر سفره عقد نشوندن 😂
اینا کُپ کرده بودن و یه جوری تو عمل انجام شده قرار گرفتن که پدر دوستم مراسمو بهم میزنه، فک کن ملت چقد پررو و گستاخن که همچین حقه ایی بزنن :|
مراسم که بهم میخوره خونواده حقه باز میوفته دنبال خونواده دوستم که شما باید دختر ما رو بگیرید!! اینا هم سوار ماشین میشن و برمیگردن شهرشون و اون طرفم جلوی فک و فامیلش آبروش میره :|
بخاطر رد کردن خواهر بزرگه، احتمالا آینده خواهر کوچیکه رو خراب کردن و تغییرش دادن!! بنده خدا قربانی رد کردنه خواهر بزرگه شده ...
خلاصه حواستون باشه فردا نرید خواستگاری المیرا و بجاش عصمت تحویلتون بدن 😁
خواستگاری
بیکارم ، میخورم و میخوابم :/
قبلا فک میکردم فقط خونه و ماشین و پول باشه کافیه اما شغلم مهم ظاهرا، خیلی خیطه اینطوری :|