۳۴۳
* از تنهایی بیرون رفتن واقعا خسته شدم! نه مقصد مشخصی دارم و نه هدف خاصی, فقط یکی دو ساعت از خونه دور میشم که هوا به سَرم بخوره!
* از بچگی حسرت اینو داشتم که چرا بابام با فک و فامیل قطع ارتباط کرد و ما رو از رفت و آمد محروم کرد!
این چند ماه که بخاطر شرایط با فامیل یکم ارتباط داشتم, فهمیدم چه آدمای گوه و مزخرفی هستن! کلا باید از این جَک و جونورا دور موند!
* دو ماهه باشگاه نرفتم! البته ناخواسته پیش اومد و دست من نبود اما بخاطر شرایط خاصی که توشیم دگ انگیزه ورزش کردن هم ندارم!
* فعلا محله ما رو یک روز در میون و به مدت ۲ ساعت قطعی برق میدن اما میگن بعضی جاها, روزی دو تا دو ساعت برقشون میره! تصورشم ترسناکه برام! از گرما میمیرم ...