ازدواج صوری

اولین دوست دخترم، دختر یکی از اقواممون بود که یه کشور دیگه متولد شده بود و طی سفری که به اینجا داشتن من ازش خوشم اومد و مثه خَر هر روز براش عر میزدم 😂😂😂

۱۴ سالم بود و خیلی بچه بودم، بماند ۱۴ ساله های الان گرگن اما ما دهه شصتیا مظلوم بودیم ...

بعد از اینکه ما کات کردیم، اینا اومدن بین دوست دختر سابق من و پسر داییش یه عقد صوری گرفتن و پسر داییشو با این ازدواج بردن یه کشور دیگه و تابعیت گرفت :| 

الان همون پسره که ما تپل صداش میکردیم (۵ ۶ سالی از من بزرگتر بود) دو تا بچه بزرگ داره و تو اروپا واسه خودش عشق و حال میکنه، اگه اینجا مونده بود در بهترین حالت سیب زمینی فروش میشد :|

اون دوس دختر سابق منم خیلی سال قبل ازدواج کرد و بچه هم داره الان ...

• هیچکس خیری واسه ما نداشت، حداقل منو میبرد اونور :| 

دما

یه دختر خارجیه هست چند سال میشناسمش و گاهی برای هم ایمیل میفرستیم، شمال اروپا زندگی میکنه ...

خلاصه نوشته بود اینجا خیلی هوا گرم و ما داریم میمیریم از گرما و این حرفا، گفتم چرا مگه دمای هوا چند درجه شده !؟

میگه ۲۵ درجه =))))

گفتم باع اینجا بعضی شهرا تا ۵۰ درجه میرسه اونا چی بگن :))

برام جالب بوود کلا چیزی ب اسم کولر اونجا پیدا نمیشه ، البته حقم دارن یه چند قدم بالاتر قطبه دیگه ، طفلیا ۲۵ درجه اوج گرماشونه =))