شلوغ
امروز روز تقریبا شلوغی داشتم ، با اینکه تا ۱ ظهر خواب بودم اما ۱۰ ساعت بقیشو تقریبا بدو بدو کردم !
یه معامله جور کردم ، تقریبا سودش خوبه ! حالا قرار فردا کاراشو انجام بدم
بعدشم رفتم کلاس زبان ، میانترم ۸.۵ شدم ! بد نبود ...
بعدش رفتم مغازه ، هم انعام گرفتم هم تقریبا خووب فروختم خخخ
یه خانوم خیلی گرم و صمیمی اومد باهام سلام احوالپرسی کرد ، اصلا نمیدونستم کیه بعد دخترشو که دیدم شناختمش ، اون زمان ک مغازه داشتم با شوهرش چندبار ازم خرید کرده بودن ، یه دخمل خوشگل چشم سبز داره اون موقعا ۷ ۸ ماهش بود الان ماشالله خیلی بزرگ شده بود
باهاش کلی بازی کردم 😍😍😍
+ نوشته شده در یکشنبه چهارم شهریور ۱۳۹۷ ساعت 1:48
توسط بیگناه
|