کتک
پست پایینُ که نوشتم یاد دعوای اونروز افتادم ...
تو ماشینش بودیم حالا من یه کاری کردم اون ناخواسته عصبانی شد یکی خوابوند تو پشت من، منم خفه خون گرفته بودم خیلی بهم برخورده بود اونم داشت داد و بیداد میکرد و خط و نشون میکشید، خدایی تا حالا کسی اینطوری دعوام نکرده بود :|
شبیه هیولا شده بود منم از پنجره بیرونو میکردم و گذاشتم داد و بیدادش تموم شه و گفتم من همینجا پیاده میشم، تو دلم گفتم حتما نمیذاره برم اما زد کنار و پیادم کرد :/
شبشم اومد منتکشی :/
+ نوشته شده در سه شنبه یازدهم تیر ۱۳۹۸ ساعت 0:58
توسط بیگناه
|