۲۶۸
* امروز بعد از مدتها درس خوندنو شروع کردم, کاش بجای شنبه از چهارشنبه میخوندم, کلی جلو میوفتادم ...
* ظهر رفتم باشگاه, با اینکه چیز خاصی نخورده بودم اما قوی و پُرانرژی بودم ...
* امروز دگ جایی نمیرم و خونه میمونم, باید درس بخوونم تا عقب افتادگیا رو تا حدی جبران کنم, البته من یکساعت بیشتر نمیتونم بخوونم و بعدش باید دو ساعت استراحت کنم تا برم سراغ یکساعت بعدی ...
قبلا که سنم کمتر بود گاهی ۶ ۷ ساعت یه ضرب میخوندم اما دگ توانش نیست ...
* فردا اگه اون دختر خوشگل رو ببینم حتما باهاش حرف میزنم, فک کن اون مال من باشه! تصورشم حالمو بهتر میکنه, البته ممکن فقط صورت و هیکل قشنگی داشته باشه و از نظر اخلاقی یه سگ به تمام معنا باشه!
* خیلی گرسنمه, واقعا تو این خونه نمیشه ادامه داد! دلم گوشت میخواد, کباب تابه ایی!
قبلا هفته ایی ۳ ۴ وعده درست میکردم, اما بخاطر مامان چند ماهی میشه ک گوشت نخریدم ...
امشب میخوام از بیرون شام بگیرم, شاید برنجشو خودم درست کنم! البته خیلی ارزونتر در نمیاد شاید ۲۰۰ تومن ...
* علی میگفت تو عبدل آباد تیشرت خارجیو نصف قیمت بالاشهر میدن! حالا نمیدونم منظورش از نصف قیمت و بالاشهر چیه, من که چند ماه پیش اونجا رفتم نه جنس بدرد بخوری دیدم و نه قیمت مناسبی! به نظرم هم گرون بودن و هم بی کیفیت ...
بعد فک کن تا اونجا بری, اگه با ماشین بری که از ترافیک بیرون نمیای و چند ساعت اسیری, اگه با مترو بری زانو و کمر برات نمیمونه! برای من خیلی دوره ...