بیرون که بودم علی بهم زنگ زد, ۵۸ دقیقه حرف زدیم!

ماجرای تیشرت براش تعریف نکردم, البته بعدا ک ببینمش حتما میزنم تو روش!

دوباره مخ یکی دگ رو زده! دختر دکترا داره و از این بچه درس خوناست, تو دیت دوم به علی گفته بیا ازدواج کنیم :))

علی امروز دختر رو برده فلان رستوران ک غذاهاش پُرسی یه تومن به بالاست! من موندم این بشر که اینقد دست و دل بازه چرا به ما که میرسه گدا میشه!

حالا زنگ زده از من مشورت بگیره که چیکار کنم! این عمرا بتونه دو تا رو همزمان هندل کنه و احتمالا یه گند اساسی بزنه!