۴ تا پسره ۹ ۱۰ ساله دور هم نشسته بودن و سرشون تو گوشی بود!! فهمیدم منو مسخره میکنن و میخندن!! اما چون با گوشی حرف میزدم به روی خودم نیاوردم، یکم دورتر شدم و احساس کردم هنوز ادامه داره، برگشتم و باعصبانیت رفتم سمتشون که بترسن 😂

۵۰ متریشون بودم و اینا پا به فرار گذاشتن خخخخ، فک نمیکردم یه روزی کارم به اینجا برسه که بیوفتم دنبال چندتا بچه ایی که مسخرم میکنن 😂

خلاصه از فردا ک وارد کوچشون بشم با رمز بچه ها کچله اومد!! از محل متواری میشن 😂

قبلا تو مهرماه همه دنبال درس و مدرسه بودن اما به لطف آموزش مجازی خیلی از بچه ها مثه تابستون کف کوچه ها و پارک ها پهنن!! انگار نه انگار ک درسی وجود داره!!