۲۱۰
* دیروز تو واتساپ به علی زنگ زدم اما ازش خبری نشد, امروز به گوشیش زنگ زدم ولی بازم جواب نداد!
نگرانش شدم که تک و تنها اتفاقی براش افتاده باشه, یه ساعت بعد دوباره بهش زنگ زدم که جواب داد! حالش خوب بود خوشبختانه ...
* امروز زنگ زدم کلینیک, گفتم این شامپوعه پوستمو خیلی چرب میکنه! گفت هر ۳ باری که میری حموم, یک بارشو از یه شامپو معمولی استفاده کن که چربی پوستتو مهار کنه و دو بارشو از این شامپویی بزن که دکتر داده!
خلاصه رفتم یه داروخونه و برای دختر توضیح دادم (میخواستم یه شامپوی معمولی بخرم), اونم با قاطعیت یه شامپو بهم داد و گفت همینو بزن! هم خارشتو از بین میبره و هم چربی پوستتو مهار میکنه, اون قبلیم نمیخواد استفاده کنی! بدجور گیر افتادم دوستان, خدا کنه این شامپوعه جواب بده دگ, کلافه شدم ...
* شهر اینقد متروکه و بی روح شده که اصلا دوست ندارم بیرون برم! هیچکس نیست البته جز مغازه دارا!
* امروز تولد خواهرم بود, به زور (نمیخواستم بگم) بهش تبریک گفتم, مامانمم براش پول کارت به کارت کرد (به عنوان کادو)...
* بعد از مدتها امشب نون سنگک خریدم, مامانم یجوری دعام کرد انگار کوه جابجا کردم, نمیدونم جز نون به چیز دیگه ایی فک میکنه یا نه!