صب خوشحال و بشکن زنان اومدم خونه ، حالم خیلی خووب بود !

اما اینقد دردسر داشتم امروز ک کلا این موضوع فراموش کردم ، هر کی بود کل شهرو مهمون میکرد ، خوشحالی من رو این چیزا در حد یکی دو ساعت و بعدش کلا یادم میره ، یعنی اینقد اعصابمو بهم ریختن ک یادم رفت !

دیشبم کلا سه ساعت خوابیدم ، تو خونه دو ساعت برق نبوده ، تو آموزشگاه هم برق قطع بود ! تو گرما و تاریکی سر کلاس بودیم ، بازده کلاس صفر بوود! شبم رفتم فروشگاه خرید کنم دوباره برق قطع شد و خریدامو ریختم سرجاش ، دو سه روزه غذاییم نخوردم و با چند تا بیسکویت گذروندم ! 

گرمای امروز + نبودن برق و کولر + گشنگی + فعالیت زیاد + زمان طولانی فعالیت + کم خوابی = احساس گرمازده ها رو دارم ! 

هر چی آبم میخورم جواب نمیده ...