یه بنده خدایی که شباهت خیلی زیادی به زبل خان داشت اکثر اوقات تنهایی میرفت شکار!!

همیشه به خودم میگفتم این چجوری نمیترسه ک تک و تنها میره ناکجا آباد!! 

بعدا فهمیدم وقتی یه چاقو تو جیبته از هیچکس نمیترسی، دیگه تفنگ همراهت باشه حتما فقط از خدا میترسی :|