۶۵۹
* صب تا بیدار شدم و دیدم هوا خوبه سریع مامانو آماده کردم و بردمش پارک!
یه قسمت از بدنش عرق سوز میشه همیشه، یه مدتی بود براش پودر بچه نزده بودم و در کمال تعجب دیدم که دوباره قرمز و متورم شده! چون تا یک هفته پیش کامل خوب شده بود ...
براش زینک اکساید زدم، یه کیسه آب گرم هم براش آماده کردم که بذاره کنار کمرش ...
صبحانه دادم و کم کم ساعت قرصاش داره میرسه ...
بعدش ناهار درست میکنم و احتمالا عصر بیرون برم ولی نمیدونم کجا!
دوس دارم برم سمت انقلاب ولی حال متروسواری ندارم!
* با مامان که پارک بودیم، کوه های شمال تهرانو نگاه میکردم اما دریغ از یه لکه برف! هیچ سالی یادم نمیاد که آخر آبان باشه و اون کوه ها اینقدر خشک باشن! انگار وسط تابستونیم ...
خیلی منظره وحشتناکی بود واقعا ...
* دیروز میخواستم یه وسیله بخرم، مغازه دار گفت ۴ تومن! تو نت همونو دیدم ۳ تومن!
همینو یه جا دگ با ۴ قسط گذاشته بود ۵۵۰۰!!!!
خلاصه بدجور میخوان ترتیب بدن، باید مراقب بود ...