خیلی جاها میشنوم یا میخونم که ما امنیت داریم !
امشب طبق معمول حال باشگاه رفتن نداشتم، لباس پوشیدم که برم پیاده روی کنم و موقع برگشتن یکم میوه و خوراکی بخرم و برگردم خوونه، نیم ساعتی از خونه دور شده بودم و تقریبا ۸ شب بود که داشتم از یه کوچه پر تردد رد شدم، یه پژو ۴۰۵ چراغ خاموش با شیشه های دودی چسبیده به دیوار داشت پشت سرم میومد، چندبار برگشتم و نگاش کردم اما هیچی معلوم نبود، کوچه شلوغ بود و شیبش خیلی زیاد بود، من به سمت پایین میرفتم ...
خلاصه ماشین گازشو گرفت و رفت، منم به راهم تو اون مسیر ادامه دادم حالا نگو اینا یه جایی پارک کردن و برای من کمین کردن اما من روحمم خبر نداشت ...
تو همون مسیر بودم رسیدم به یه جای خلوت البته کوچه تقریبا تردد داره حالا اون لحظه کاملا خلوت بود و ماشین و عابر پیاده ایی رد نشد، شیب کوچه زیاد نبود اما شیب داشت من به سمت پایین راه میرفتم که یهو همون پژو یه متر پایین تر از پام زد رو ترمز، یه نفر با شمشیر از صندلی جلو و یه نفرم با چاقو از صندلی عقب پیاده شد ...
تا زد رو ترمز و در باز شد من سریع فهمیدم چ خبره و گارد فرار گرفتم تا شمشیرو دیدم شروع کردم به دویدن، این دو تا هم زده بودن دنبالم، عمرا بهم نمیرسیدن اما خیلی فاصله کم بود و ترسیدم از لج یا حرص یا هر چی از پشت با شمشیر بزننم...
برای همین گوشیو پرت کردم که ولم کنن، با عجله رفتن گوشیو بردارن منم ننه باباشونو گرفته بودم فحش و برگشتم سمتشون، حیف سنگی چیزی جلو دستم نبود براشون پرت بدم، اون یکیم که پشت فرمون بود داد میزد بدو بدو، شاید اگه بیشتر میدویدم چون از ماشین خیلی دور شده بودن بیخیال میشدن و برمیگشتن اما حقیقتش ریسک نکردم که نکنه بزنه ..
۹۰ درصد ادما تو اینجور مواقع تسلیم میشن حتی توان دویدن ندارن، خدایی تصور کن یهو دو نفر با شمشیر و چاقو با نقشه و برنامه جلوت پیاده شن، خیلی ترسناکه برای خیلیا ...
گوشیو ۳ سال بود داشتم، تو فکر عوض کردنشم بودم، اطلاعات خاصیم روش نداشتم، اون فدای سرم شد اما چرا باید این اتفاقا اینقد زیاد و فراگیر باشه !!! اگه میزدن بهم کی جوابگو بود؟!
اون موقع داشتم با موبایل حرف میزدم، وقتی افتادن دنبالم کلی داد و بیداد کردم اون بنده خدایی که پشت گوشی بود ببین چه حالی شده چون صدامو شنیده بود، بعد از یکی دو ساعت بهش زنگ زدم زار زار گریه میکرد، فک میکرد بلایی سرم آوردن...
اون زمان که دفاع شخصی کار میکردم مربیمون همیشه میگفت موقع خطر اولین گزینه فرار کردنه بعد مقاومت، باید اعتراف کنم با اینکه آماده بودم اما اول و آخرش منم که متضرر میشدم، برای همین فرارو به درگیری ترجیح دادم، دست خالی بودن جِرشون میدادم ...
فردا میرم شکایت کنم، همونطوری که دوچرخم پیدا شد و دزدشو گرفتن!!!!!، این زورگیرا هم دستگیر میشن و موبایلم برمیگرده ...
خدایی دزدی یه چیزه، زورگیری با شمشیر یه چیز!!!
تجربه اینو نداشتیم که پیدا کردیم ...